جدول جو
جدول جو

معنی زرق سازی - جستجوی لغت در جدول جو

زرق سازی
(زَ)
عمل زرق ساز. حیله گری. ریاکاری:
جهان عشق است و دیگر زرق سازی
همه بازی است الا عشقبازی.
نظامی.
رجوع به مادۀ قبل، زرق و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دی دَ / دِ)
که حیله سازد. فریبنده و مکرساز:
دست بدار ای چو فلک زرق ساز
ز آستی کوته و دست دراز
نظامی.
مشو جفت این جادوی زرق ساز
که پنهان کشست آشکارانواز.
نظامی.
رجوع به زرق شود
لغت نامه دهخدا
(خِ قَ / قِ)
دریدگی. چاک شدگی:
گهی می کرد مه را خرقه سازی
گهی می کرد با مه خرقه بازی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(رَ)
عمل رزم ساز. (فرهنگ فارسی معین). صفت رزم ساز. رزمجویی. رزمخواهی. جنگجویی. آمادۀ جنگ شدن. آغاز جنگ. رزم آغازیدن:
کسی خنجرش رزم سازی گرفت
همی در کفش مهره بازی گرفت.
اسدی.
و رسوم رزم سازی و مخالف گدازی و... در میان عالمیان باقی و پایدار ماند. (حبیب السیر چ سنگی جزء 4 از ج 3 ص 323)
لغت نامه دهخدا
(رُ تَ / تِ)
زره باف و سازندۀ زره. (ناظم الاطباء) :
اگر از زره ساز پرسی سخن
برو چشم بر چشم دل را ز من.
طاهر وحید (از آنندراج).
رجوع به زره گر وزره باف شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از زیر سازی
تصویر زیر سازی
شفته ریزی و هموار ساختن قسمتهای زیر جاده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرم سازی
تصویر سرم سازی
ساختن سرم تهیه سرم: کارخانه سرم سازی کرج
فرهنگ لغت هوشیار
گنفجه آس بازی گنفنجه پاسور آسبازی جفتان (بازی بریج) منگ منگیا (قمار) بازی کرن بوسیله ورق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برج سازی
تصویر برج سازی
((بُ))
ساختن ساختمان های بلند و مرتفع در جوامع شهری
فرهنگ فارسی معین